بخش دوم: زندگی اجتماعی هندوستانی ها

پیش از اینکه هندوستان استقلال اش را از بریتانیا بگیرد، و پیش از اینکه هند دارای قانون اساسی و نظام مستقل شود؛ مردم هند از لحاظ اجتماعی به پنج، شش طبقه (کاست) تقسیم میشدند که هر طبقه امتیازات و موانع خاص خودرا داشت اما، در کل این طبقه بندی ها به سه طبقه اختصار میشد که عبارت بودند از طبقه اشراف، طبقه متوسط و طبقه فقیر که پیش پا افتاده ترین طبقه بود. همین اکنون هم در ذهن و روان مردم هند طبقه های اجتماعی نقش خودرا دارا میباشند. در حدی که یک هندو هیچگاه حاضر نمیشود با شخصی ازدواج کند که در کاست پاهین تر از خودش قرار دارد. 
برامینی کاست:- طبقه برامینی، همان طبقه اشراف اند که خودرا فرزندان بگوان (خدای هندوها) میدانستند و از مردم دیگر توقع احترام بیش از حد را داشتند. این طبقه – که از نظر اقتصادی هم در سطح بلندی قرار داشتند – زورمندان محلی بودند و بالای مردم طبقه های پایین تر حکمروایی میکردند.
طبقه های متوسط:- طبقه متوسط که در نفس خود سه، چهار طبقه دیگر را دارا میباشد، این مردم از نگاه اقتصادی و اجتماعی در سطح میانه قرار داشتند و بیشتر در دفاتر دولتی و شرکت ها استخدام میشدند. اشخاصیکه در این طبقه زندگی میکردند حق ازدواج با هم طبقه یی های خودرا داشتند و بس!.
طبقه پاهین Untouchable:- به یقین که بدترین شرایط زندگی متوجه این طبقه بوده است. پاهین ترین طبقه ی که در این کشور زندگی میکردند به نام (اَنتَچ اِبل) به معنی (غیر قابل تماس) یاد میشدند. اشخاص این طبقه حق نشستن با اشخاص طبقه های دیگر، کار کردن در دفاتر و... رانداشتند. محدودیت های که بالای این طبقه وضع شده بود به مراتب بدتر از آن است که فکرش کنید. زمانیکه یک فرد این طبقه در راهی میرفت مجبور بود که وسیله یی راکه (معمولآ کارتن و یا آهن چادر میبود) پیش سینه خود گرفته تا آب دهن اش به زمین نریزد و همچنان در پشت سرش خار و یا کدام وسیله دیگر راکه شبیه خار میبود در پشت اش جاگذاری میکرد تا نمونه های از جای پای این شخص در زمین نماند و به عقیده آنها تمامی بدی هایش را باخودش ببرد. اگر شخصی از طبقه های دیگر با این اشخاص دست میداد و یا یکجا مینشست آن شخص را کسی در خانه اجازه نمیداد (حتی اگر فرزندش میبود).
طبقه بندی های فوق منحصر به (هندوهای) جامعه میشد. مسلمانها، مسیحی ها و پیروان دیگر ادیان از این امر مستثنا بودند. آنها حق ازدواج با هرطبقه را داشتند و باهرکس (به شمول اعضای کابینه و نخست وزیر) میتوانستند ملاقات داشته باشند و مشکل خودرا با آنها درمیان بگزارند. 
بعد از آزادی هندوستان در (1947) و با روی کارآمدن قانون جدید، طبقه بندی اشخاص جامعه قانونآ از بین رفت و همهء اشخاصی که در طبقه پاهین جامعه قرار داشتند از دین هندویی به دین بودایی گرویدند. هرچند هنوز هم اشخاص طبقه فقیر به چشم حقیارت دیده میشود اما، هیچ قانونی در این کشور وجود ندارد که مانع حقوق شهروندی شود و یاهم یک طبقه را نسبت به طبقه دیگر امتیازات بیشتر دهد و مطرح ساختن این موضوع قانونآ جرم پنداشته میشود. 
امروز در هندوستان نه تنها اینکه آزادی فردی برای اشخاص داده شده است بل، برای حیوانات هم آزادی کامل داده اند. اگر در جریان سفرتان به این کشور حیوانی (مانند گاو، خر، سگ وغیره) را درحالی می بینید که در میانه خیابان خوابیده است و کسی مانع خوبیدن اش در سرک نمیشود، تعجب نکنید و تلاشی هم برای دور راندن آن نکنید چون این عمل شما برایتان گران بوده میتواند به حدی که زندگی شمارا در خطر انداخته میتواند. 
فلسفه احترام به گاو این است که هندوها به این عقیده اند که "تنها کسی که به غیر از مادر به ما شیر میدهد؛ گاو است" از اینرو حیوان گاو را سخت احترام دارند و همچنان آنها به این عقیده اند که در وجود یک گاو ده ها هزار کرور (یک کرور مساوی می شود به ده ملیون) بگوان وجود دارد و ما نمیتوانیم گوشت بگوان خودرا بخوریم. البته این امتیاز فقط برای جنس مونث (ماده گاو) بوده و جنس مذکر آن باید همانند پدران که برای فامیل شان کار میکنند؛ کار کنند و نان آور خانه باشند. برعلاوه کارهای دهقانی مانند قلبه کردن وغیره، از جنس نر آن گادی ساخته و بالای آن کار میکنند. 
نکته دیگری که برای من جالب بود این است که هندوها عقیده دارند که هر انسان (هفت) بار زندگی میکند. با مرگ زندگی انسان تمام نمیشود بل زندگی های بعدی اش در انتظارش است. آنها به این باور اند که اگر شخصی در این زندگی اش انسان نیکی باشد در زندگی بعدی اش – که به آن (آگی جَنَم) میگویند – زندگی مرّفه میداشته باشد و برعکس اگر انسان بدی باشد در زندگی بعدی اش زندگی خیلی خراب در انتظارش خواهد بود. اگر شخصی به دوست دختر/ دوست پسرش در این زندگی نرسد، به این عقیده اند که در زندگی بعدی حتمآ به هم میرسند. 
غذای هندی خیلی ساده بوده و در تركیب آن مرچ جایگاهش بیشتر از اصل غذاست. دال٬ گلپی٬ كچالو٬ برنج٬ بامیه٬ شیرو... غذاهای اصلی هر هندی به شمار میاید.
برعلاوه غذاهای نامبرد مسلمانهای هند گوشت گاو٬ بز و مرغ هم میخورند اما٬ هندو ها فقط فقط خوردن تخم و گوشت مرغ را روا میدانند و این در حالیست كه سكه ها گوشت خنزیر را هم میخورند.