هند از دید یک گردشگر / دانشجو  (بخش چهارم)

بخش چهارم: آلودگی صوتی و گرمی هوا

بارها برایم اتفاق افتاده که صدای موتری را از عقب شنیده و به فکر اینکه موتر بزرگی باشد، خودم را از سر راهش کنار کشیده ام اما، موتر سایکلی بیش نبوده است که مرا به وحشت انداخته است. آلودگی صوتی به حدی بیش است که برای بسیاری ها غیر قابل باور بوده میتواند. من که دانشجو بودم و زندگی کردن در هوتل ها و در مرکز شهر برایم مناسب نبود و مجبور بودم کمی دورتر از شهر در اماکن مسکونی زندگی کنم. زندگی کردن در همسایگی هندی ها برایمان خیلی گران قیمت میشد. اجازه دهید ابتدا از همسایگی با مسلمانهای هندی بگویم. یکسال تمام (سال دوم تحصیل) در محلی زندگی داشتیم که بیشترین شان مسلمان بودند و در دور و نزدیک ما سه، چهار مسجد هم موجود بود. با آنکه آواز آذان را خیلی دوست دارم اما، در این کشور تصویر دیگری از آذان به نمایش گذاشته میشود. آوازی که از بلندگوهای مساجد به نام آذان به صدا در میآید به مراتب خشن تر از آن است که فکرش کنید. با آنکه هند علمای بزرگی دارد اما نمیدانم چرا در این عرصه هیچ کاری صورت نگرفته است؟! ممکن است مئذن بعضی از مساجد آواز شیرین و دل انگیز داشته باشد اما چیزیراکه من میگویم در بیشتر از هفتاد، هشتاد در صد از مساجد هندوستان جریان دارد. 
آه! شب های زیادی اتفاق افتاده است که از بیگاه تا پگاه بلندگوهای مندر (عبادتگاه هندو ها) من و دوستانم را از تمام کار و بار ما مانده است و نه خوابی داشتیم و نه روزگاری. بدترین وقتش زمانی بود که روزهای مذهبی هندوها با روزهای امتحان ما در دانشگاه در یک ردیف قرار میگرفت، آنگاه که خواب ما از بیم امتحان حرام شده بود، از سوی هم از دست (پَندِد) ها نمیتوانستیم درس بخوانیم؛ نه تنها خواب بل، دل ما از زندگی سیاه می شد. این بلندگوها که به زبان محلی (مَراتی) زمزمه میکردند و صدایش آنچنان خشن به گوش میرسید که روز را بالای ما تاریک و شب را تاریکتر میساخت. بد تر از همه اینکه این آوازخوانی ها و زمزمه ها فقط برای یک شب نبود، شب ها و روزها (حتی برای یک هفته) ادامه پیدا میکرد. (دوستانیکه در هندوستان زندگی کرده اند از دل من میآیند). 
چیز دیگری که درهندوستان با آن دست و پنجه نرم میکردم گرمی حرارتی بود که نزدیک شش ماه دوام داشت. جنوری و فبروری بهترین زمان برای سیاحت در سراسر هندوستان میباشد در ماه مارچ بعضی از مناطق بسوی گرم شدن میرود و در بعضی جاها مارچ هم هوای خوب و دوست داشتنی دارد. در بیشتر از مناطق هند ماه اپریل آغاز گرمی ها می باشد که در ماه می و جون به اوج خود رسیده که در بعضی مناطق (جای که من زندگی میکردم) به (48) در جه سانتی گراد میرسد. 
فصل (برسات) همان فصلی است که در آن باران های موسمی جریان پیدامیکند و این فصل از ماه جون شروع شده تا اواخر ماه آگست و بعضآ سپتمبر ادامه پیدا میکند و این فصل زیبایی های هندوستان است که طبیعت اش دوست داشتنی و دل انگیز میشود. اما این زیبایی فقط برای سه یا چهار ماه است و بعد از آن نه بارانی میبارد و نه هم گیاهی میروید. 
آسمان هند همیشه ابری بوده و بسیار کم اتفاق میافتد که شما آفتاب را بطور مستقیم ببینید؛ اما حرارت و گرمی اش را در هرجا میتوان حس کرد. برای بسیاری ازدوستان اتفاق افتاده بود که دستانشان از شدت حرارت پوست عوض کند و در جریان پوست دادن – که نزدیک یک هفته طول میکشید – خیلی خارش میکرد و داکتر ها هم دوای موثری برای علاج نمیدادند.... 

هند از دید یک گردشگر / دانشجو  (بخش سوم)

بخش سوم: مکان های زیبا و تاریخی

بیشترین سیاحین و شهروندان خارجی که به هندوستان میروند، سفرشانرا از پایتخت این کشور (دهلی جدید) آغاز میکنند. این شهر با داشتن مکانها زیبا و دیدنی تعدا زیاد سیاحین را همه ساله به خود میکشاند.
مسجد جامع دهلی
یکی از مکانها زیبای دهلی، مسجد جامع دهلی است که هندوستانی ها آنرا به نام (جامع مسجد) مینامند و مردمان افغانستان و ایران آنرا به نام (مسجد بابری) یاد می کنند. این مسجد زیبا و دیدنی در قلب شهر دهلی قرار داشته و روزانه هزاران سیاح را از نقاط مختلف کره خاکی را به آنجا میکشاند.
مسجد جامع دهلی یکی از بزرگترین، قدیمی ترین و مشهورترین مسجد های روز زمین به حساب میآید. دو منار بلند داشته و حیاط بزرگی را دارا میباشد. حیاط آن از سنگ ساده سرخ رنگ فرش شده است و در میان حیاط اش حوض کوچکی قرار دارد که در آن میتوان وضو گرفت و بسوی مسجدی که دارای دو منار چهل متری میباشد رفت. داخل مسجد به سبک کلاسیک و زیبای دیزاین شده است. چهل چراغ ها و قندیل هایش توجه هر بیننده را به خود جلب میکند. 
لعل قلا (قلعه سرخ): یکی از مکانهای تاریخی این شهر بوده که در نزدیکی مسجد جامع دهلی قرار دارد. گفته میشود که در این قلعه تاریخی پادشاهان مغولی در زمان سلطنت شان در این قلعه سکونت داشتند. در گوشه و کنار این قلعه میتوان نمونه های از خط پارسی و همچنان آیه های از قرآنکریم را دید. در مجموع رنگ دیوارهای این بنا به رنگ سرخ – جگری بوده از اینرو این مکان به نام (لعل قلا – قعله سرخ) یاد میشود. در قسمت میانه آن یک تعمیر دوطبقه یی کهنه ی قرار دارد که در واقع موزیم میباشد. در این موزیم کوچک نمونه های از انواع سلاح های که در زمانهای قدیم استفاده میشد، لباسهای نظامی و نمونه های از صحنه های جنگ به نمایش گذاشته شده است. 
در قسمت دیگر این قلعه شش تعمیر کوچک یک طبقه یی پوشیده با مرمر و در مقابل آنها یک مسجد کوچک قرار دارد که گفته میشود هر یک از این تعمیر ها به یکی از خانم های شاه جهان اختصاص داشته است. قابل یاد آوری است که در هنگام وارد شدن به این قلعه شما نیاز به تکت (بلیط) دارید که قیمت آن برای شهروندان هندی (30)روپیه و برای شهروندان خارجی (50) روپیه است. 
هندیا گیت (دروازه هند): هندیا گیت یکی دیگر از مکانهای تاریخی و زیبای دهلی بوده که روزانه هزاران نفر به تماشای آن میروند اما، توصیه میکنم هرباریکه آنجا میروید بعد از غروب رفته و تا نیمه های شب آنجا بمانید.
لوتس تمپل: لوتس تمپل مرکز عبادتگاه (بهایی ها) در شهر دهلی می باشد. نمای زیبا و دلفریبی به خود دارد و در تمامی روز های هفته (به استثنای دو شنبه) به روی همه گان باز بوده و نیاز به تکت هم ندارید. بیشترین مسئولین آن شهر وندان کشور ایران میباشند. 
قطب منار؛ یکی دیگر از تاریخی ترین مکانهای شهر دهلی بوده که روزانه هزاران نفر از آن بازدید میکنند. این منار 73 lمتری زیبا که با آیات قرآنکریم از سنگ مزین شده است، در سال 1193 توسط قطب الدین ایبک در قلب شهر دهلی اعمار گردیده است. 
تاج محل: تاج محل یکی از عجایت هفت گانه جهان در شهر کوچک (آگره) در فاصله 180کیلومتری دهلی قرار دارد. این بنای بی نظیر توسط شاه جهان بالای مقبره خانم اش از مرمر ساخته شده است. اگر تمام هندوستان را تماشا کرده اید و تا هنوز به این مکان زیبا نرفته اید، فکر کنید که رفتن و زحمت کشیدن تان همه اش بی فائده بوده. توصیه میکنم که هرباریکه به هندوستان قدم میگذارید دست کم یکبار به این مکان زیبا و دل انگیز قدم رنجه کنید. اگر یک روز هم وقت اضافی داشته باشید میتوانید که صبح زود رفته و تا شب برگردید. قیمت تکت ورودی اش برای هندوستانی ها (20) روپیه، برای شهروندان کشور های جنوب آسیا "سارک" (520) روپیه و برای شهروندان کشور های دیگر (720) روپیه میباشد. 
اگر به شهر آگره برای تماشای تاج محل رفتید، به آن اکتفا نکنید چون در آنجا چیز های دیگری هم است که باید از آنها دیدن کنید. یکی از آنها Agra Fort (قلعه آکره) نام دارد که بنام (خواهر کوچک تاج محل) هم مسما است. این قلعه زیبا در چند صد متری تاج محل قرار دارد. اگر علاقه مندی بیشتری به فرهنگ دارید پس حتمآ به آن بروید چون، در آنجا میتوان نمونه های از فرهنگ و خط پارسی را به کثرت دید.
الیفنتا کیف Elephanta caves : برویم به بزرگترین شهر صنعتی هندوستان (ممبئی). اگر سفر دریایی را دوست دارید پس حتمآ از این جزیره زیبای که از شهر ممبئی فاصله چندانی ندارد، دیدن کنید. ابتدا صبح زود به (اندیا گیت وی Indian’s Gate way) مکانی که خیلی زیباست بروید و از آن دیدن کنید، بعد به قایق سوار شده به بحر پیش بروید. چهل تا پنجا دقیقه بعد به جزیره زیبای میرسید که دیدن آن برایتان غیر قابل باور خواهد بود. غذای چاشت را در آنجا صرف کنید و تا غروب بمانید. 
مارین درایو: مارین درایو مکانی زیبا در کنار بحر با داشتن چشم اندازی خیلی زیبا و دوست داشتنی مکان مناسبی است برای آنانیکه دوست دارند لحظهء با دوستانشان بنشینند صحبت کنند و همچنان برای آنانیکه دوست دارند غروب آفتاب را نظاره کنند. اگر دوستی ندارید و تنها هستند بازهم مشکلی نیست، تنها بروید. اما توصیه میکنم که در هنگام غروب به آنجا بروید. بر بالای دیواری که بیشتراز یک متر عرض دارد بنشینید و به بحر بی پایانی که در مقابل تان قرار دارد نظاره کنید و درحین حال باآفتابی که میرود و فردا را میآرد، بدرود بگویید. 
حاجی علی درگاه. اگر وقت بیشتری درممبئی داشتید پس به این مکان مقدس حتمآ بروید. زیارت حاجی علی بخاری که در میانه بحر قرار دارد مکان زیبای است که مطمئنآ آنرا دوست خواهید داشت. 
سواحل: اگر آب بازی در آب بی پایان بحر را دوست دارید و اگر بودن در ساحل و قدم زدن در آن را دوست دارید؛ به شهر گواه بروید تا از سواحل زیبای آن لذت ببرید. رفتن به گواه در تمامی فصل های سال خوب است اما، ترجیح میدهم که در فصل زمستان بروید و اگر جشن کریسمس را دوست دارید، آنرا در این شهر تجلیل کنید. ممکن است آب باز ماهری باشید اما، در اینجا به مشکل دیگری برخواهید خورد و آن اینکه آب بحر خیلی شُور بوده و اگر به دهن یا بینی تان برود برایتان مشکل ایجاد میکند پس آمادگی تانرا پیش از پیش داشته باشید. 
چهار منار: اگر به ایالت اوترا پرادیش (به شهر حیدر آبار) رفتید، از این مکان زیبا و تاریخی حتمآ دیدن کنید. چهار راهی با چهار منار در مرکز شهر حیدر آباد. 
لاج پَت نگر Lajpatnaghar:- لاج پَت نگر با نام مستعار (کابل کوچک) مکانی است که بیشترین شهروندان افغانستان در آن زندگی میکنند و تنها مکانی است که میتوانید بدون استفاده از زبانهای هندی و انگلسی به زبان مادری خود (فارسی و پشتو) صحبت کرده و مواد مورد نیاز خودرا خریداری کنید. بیشترین صاحبان و کارمندان فروشگاها، هوتل ها، دواخانه ها، تکت فروشی ها و... شهر وندان افغانستان هستند. اما، به یاد داشته باشید که هیچگاهی فریب اینرا نخورید که یک مسلمان هندی و یا یک شهروند افغانستان مقیم هند، به شما در وقت نیاز کمک میکند. اگر زبان هندی و انگلسی را بلد نباشید ممکن است در میدان هوایی اشخاصی نزد شما بیایند و از شما بخواهند که در بدل پول نه چندان زیادی شمارا کمک میکنند اما، باور داشته باشید که این افراد از تکسی ران گرفته تا داکتر و دوکان دار و از تکت فروش گرفته تا هوتلی، با همه رابطه دارند و در تلاش آن هستند که شما را گول بزنند. بطور نمونه هنگامیکه نزد داکتر میروید داکتر به شما میگوید که پول شما 5000 روپیه میشود و دوافروش هم پول دوای تانرا 12000 روپیه حساب میکند و شما هم مجبور هستید که بپردازید چون نه از قیمت دوا خبر دارید و نه هم زبان آنهارا میدانید که چانه بزنید. ممکن است ترجمان شما چانه های ظاهری اش را بزند و شمارا خرسند بسازد اما، قیمت واقعی فیس داکتر ممکن است 300 تا 500 روپیه باشد و قیمت واقعی دوایتان 700 روپیه. زماینکه شما با ترجمان تان تصفیه حساب کرده و برمیگردید مطمئن باشید که او نزد تمامی آنها (دوکاندار، دوا فروش و...) رفته و دوباره تصفیه حساب میکند و پولی راکه شما اضافه پرداخته اید آنرا میگیرد. اگر به زبان هندی صحبت کرده میتوانید بهتر است با مردم عادی به شمول تکسی ران، دوکاندار... هندی صحبت کنید، به نفع تان خواهد بود. 

هند از دید یک گردشگر / دانشجو  (بخش دوم)

بخش دوم: زندگی اجتماعی هندوستانی ها

پیش از اینکه هندوستان استقلال اش را از بریتانیا بگیرد، و پیش از اینکه هند دارای قانون اساسی و نظام مستقل شود؛ مردم هند از لحاظ اجتماعی به پنج، شش طبقه (کاست) تقسیم میشدند که هر طبقه امتیازات و موانع خاص خودرا داشت اما، در کل این طبقه بندی ها به سه طبقه اختصار میشد که عبارت بودند از طبقه اشراف، طبقه متوسط و طبقه فقیر که پیش پا افتاده ترین طبقه بود. همین اکنون هم در ذهن و روان مردم هند طبقه های اجتماعی نقش خودرا دارا میباشند. در حدی که یک هندو هیچگاه حاضر نمیشود با شخصی ازدواج کند که در کاست پاهین تر از خودش قرار دارد. 
برامینی کاست:- طبقه برامینی، همان طبقه اشراف اند که خودرا فرزندان بگوان (خدای هندوها) میدانستند و از مردم دیگر توقع احترام بیش از حد را داشتند. این طبقه – که از نظر اقتصادی هم در سطح بلندی قرار داشتند – زورمندان محلی بودند و بالای مردم طبقه های پایین تر حکمروایی میکردند.
طبقه های متوسط:- طبقه متوسط که در نفس خود سه، چهار طبقه دیگر را دارا میباشد، این مردم از نگاه اقتصادی و اجتماعی در سطح میانه قرار داشتند و بیشتر در دفاتر دولتی و شرکت ها استخدام میشدند. اشخاصیکه در این طبقه زندگی میکردند حق ازدواج با هم طبقه یی های خودرا داشتند و بس!.
طبقه پاهین Untouchable:- به یقین که بدترین شرایط زندگی متوجه این طبقه بوده است. پاهین ترین طبقه ی که در این کشور زندگی میکردند به نام (اَنتَچ اِبل) به معنی (غیر قابل تماس) یاد میشدند. اشخاص این طبقه حق نشستن با اشخاص طبقه های دیگر، کار کردن در دفاتر و... رانداشتند. محدودیت های که بالای این طبقه وضع شده بود به مراتب بدتر از آن است که فکرش کنید. زمانیکه یک فرد این طبقه در راهی میرفت مجبور بود که وسیله یی راکه (معمولآ کارتن و یا آهن چادر میبود) پیش سینه خود گرفته تا آب دهن اش به زمین نریزد و همچنان در پشت سرش خار و یا کدام وسیله دیگر راکه شبیه خار میبود در پشت اش جاگذاری میکرد تا نمونه های از جای پای این شخص در زمین نماند و به عقیده آنها تمامی بدی هایش را باخودش ببرد. اگر شخصی از طبقه های دیگر با این اشخاص دست میداد و یا یکجا مینشست آن شخص را کسی در خانه اجازه نمیداد (حتی اگر فرزندش میبود).
طبقه بندی های فوق منحصر به (هندوهای) جامعه میشد. مسلمانها، مسیحی ها و پیروان دیگر ادیان از این امر مستثنا بودند. آنها حق ازدواج با هرطبقه را داشتند و باهرکس (به شمول اعضای کابینه و نخست وزیر) میتوانستند ملاقات داشته باشند و مشکل خودرا با آنها درمیان بگزارند. 
بعد از آزادی هندوستان در (1947) و با روی کارآمدن قانون جدید، طبقه بندی اشخاص جامعه قانونآ از بین رفت و همهء اشخاصی که در طبقه پاهین جامعه قرار داشتند از دین هندویی به دین بودایی گرویدند. هرچند هنوز هم اشخاص طبقه فقیر به چشم حقیارت دیده میشود اما، هیچ قانونی در این کشور وجود ندارد که مانع حقوق شهروندی شود و یاهم یک طبقه را نسبت به طبقه دیگر امتیازات بیشتر دهد و مطرح ساختن این موضوع قانونآ جرم پنداشته میشود. 
امروز در هندوستان نه تنها اینکه آزادی فردی برای اشخاص داده شده است بل، برای حیوانات هم آزادی کامل داده اند. اگر در جریان سفرتان به این کشور حیوانی (مانند گاو، خر، سگ وغیره) را درحالی می بینید که در میانه خیابان خوابیده است و کسی مانع خوبیدن اش در سرک نمیشود، تعجب نکنید و تلاشی هم برای دور راندن آن نکنید چون این عمل شما برایتان گران بوده میتواند به حدی که زندگی شمارا در خطر انداخته میتواند. 
فلسفه احترام به گاو این است که هندوها به این عقیده اند که "تنها کسی که به غیر از مادر به ما شیر میدهد؛ گاو است" از اینرو حیوان گاو را سخت احترام دارند و همچنان آنها به این عقیده اند که در وجود یک گاو ده ها هزار کرور (یک کرور مساوی می شود به ده ملیون) بگوان وجود دارد و ما نمیتوانیم گوشت بگوان خودرا بخوریم. البته این امتیاز فقط برای جنس مونث (ماده گاو) بوده و جنس مذکر آن باید همانند پدران که برای فامیل شان کار میکنند؛ کار کنند و نان آور خانه باشند. برعلاوه کارهای دهقانی مانند قلبه کردن وغیره، از جنس نر آن گادی ساخته و بالای آن کار میکنند. 
نکته دیگری که برای من جالب بود این است که هندوها عقیده دارند که هر انسان (هفت) بار زندگی میکند. با مرگ زندگی انسان تمام نمیشود بل زندگی های بعدی اش در انتظارش است. آنها به این باور اند که اگر شخصی در این زندگی اش انسان نیکی باشد در زندگی بعدی اش – که به آن (آگی جَنَم) میگویند – زندگی مرّفه میداشته باشد و برعکس اگر انسان بدی باشد در زندگی بعدی اش زندگی خیلی خراب در انتظارش خواهد بود. اگر شخصی به دوست دختر/ دوست پسرش در این زندگی نرسد، به این عقیده اند که در زندگی بعدی حتمآ به هم میرسند. 
غذای هندی خیلی ساده بوده و در تركیب آن مرچ جایگاهش بیشتر از اصل غذاست. دال٬ گلپی٬ كچالو٬ برنج٬ بامیه٬ شیرو... غذاهای اصلی هر هندی به شمار میاید.
برعلاوه غذاهای نامبرد مسلمانهای هند گوشت گاو٬ بز و مرغ هم میخورند اما٬ هندو ها فقط فقط خوردن تخم و گوشت مرغ را روا میدانند و این در حالیست كه سكه ها گوشت خنزیر را هم میخورند.

هند از دید یک گردشگر / دانشجو  

بخش نخست: دین و فرهنگ
دقیقآ یازدهم آگست که مصادف به یازدهم ماه مبارک رمضان سال 2011 بود، برای نخستین بار به سرزمینی قدم گذاشتم که برعلاوه نام اصلی اش به لقب های (بزرگترین دموکراسی دنیا، سرزمین عجایب، هندوستان شگفت انگیز!...) شهرت دارد. پیش از آن هرازگاهی فلم های هندی را تماشا میکردم اما، معلوماتم درباره این کشور و مردم اش خیلی ناچیز بود. باگذشت چیزی بیشتر از سه سال زندگی ام در هندوستان چیزی های زیادی را دیدم و آموختم که دوست دارم چشم دید های خودرا در این مقاله با شما دوستان شریک سازم. 
هندوستان کشوری با جمعیت چیزی بیشتر از یک ملیارد و دوصد ملیون، بعد ازچین در جایگاه دوم قرار دارد. بیشترین مردم آن پیرو دین هندویی و چیزی بیشتر از سیزده درصد مردم آن پیرو دین مقدس اسلام اند. برعلاوه هندویی و اسلام بیشتر از دو درصد مردم آن پیرو دین عیسوی، کمتر از دو درصد پیرو دین سکه و تعدادی هم پیرو ادیان بودایی و غیره میباشند. 
اوقات کار در دفاتر دولتی از ساعت 10 ویاهم 10:30 بامداد شروع شده و تا ساعت هشت شب دوام دارد و اما دوکانها و بازار اش معمولآ بین ساعات 11:30 تا 12 چاشت باز میشود و تا نیمه های شب فعال اند. چیزیکه جلب توجه میکند این است که هنگام رفتن بسوی وظیفه و دفتر کار، هر کارمند با خود غذای چاشت اش را برده و حتی دانشجویان هم هنگام رفتن بسوی صنف درسی غذای چاشت شانرا باخود میبرند و در وقفه نیم ساعته چاشت (01:30 تا 02:00) آنرا صرف میکنند. 
هند با داشتن فرهنگ ها و نژاد های گوناگون و از سوی هم با داشتن بیشتر از سی زبان رسمی ایالتی (دوزبان ملی، هندی و انگلسی)، بنام سرزمین عجایب مسما شده است. تفاوت رنگ ها و نژاد ها به این کشور رنگ و رخ دیگری بخشیده است که برای هر بیننده جالب و دوست داشتنی به نظر میآید. هر شهر، هر دهکده و هرمحل رسم و عنعنات خاص خودرا دارا بوده و منحصر به همان محل می باشد. 
مردم هند مهارت خاصی در ساختن گل از رنگ ها بر روی زمین دارند بویژه خانم ها، هر صبح بعد از مسواک کردن دندان هایشان به کوچه رفته و در مقابل دروازه گل زیبای ترسیم میکنند و معمولآ در میانه آن کلمه "خوش آمدید" می نویسند. از این مهارت در محافل سیاسی و رسمی هم استفاده مینمایند. 
پیروی از اوامر دین و مذهب در سراسر هندوستان بدون کدام ممانعت قانونی آزاد می باشد. پیروان هر دین آزادانه میتوانند مراسم مذهبی و روز های مهم آنرا تجلیل کنند. بطور نمونه مسلمانها آزادانه میتوانند روز های عید را جشن بگیرند، به عیدگاه رفته نماز عید را ادا نمایند، از روز دهم محرم تجلیل کنند... و همچنان پیروان دین هندو میتوانند روزهای مذهبی شانرا مانند (گنگ پتی، دیوالی، هولی...) جشن گرفته و بدون کدام ممانعتی از آنها تجلیل کننده. به همین منوال عیسوی ها کریسمس را جشن میگریند و پیروان ادیان دیگر روز های خاص مذهبی شانرا جشن گرفته و از آن تجلیل میکنند... اما هر شهروند هند به هندوستانی بودن اش فخر میکند و میبالد و به دور از هرنوع تعصب و بدبینی نسبت به پیروان ادیان دیگر در یک فضای کاملآ دوستی و برادری زندگی میکنند. هندو به مندر(عبادتگاه هندویی) میرود، مسلمان به مسجد، عیسوی به کلیسا، سکه به (گرود وارا) و بودایی به محل عبادتگاه بودایی ها و در خارج از مندر، مسجد، کلیسا، گرودوارا... همه هندی و یا هندوستانی هستند و بس!. مسلمان در همسایگی هندو و هندو در همسایگی مسیحی و سکه ... در یک فضای کاملآ صمیمی زندگی میکنند.
مردم هندوستان انسانهای نرم دل و شیرین زبان اند. از جنگ و دعوا بیزار بوده و به آواز آرام صحبت میکنند. دوست ندارند که در کار دیگران دخالت کنند و هرکس سرگرم زندگی خود است. اما در ساحات دور افتاده و اطراف ممکن است برای شما از اینکه خارجی هستید، بعضی مزاحمت ها ایجاد کنند. اینکه شما یک خارجی هستید و اگر به زبان هندی صحبت کرده میتوانید برای آنها خیلی جالب خواهد بود، از اینرو ممکن است سوالاتی را از شما بپرسند که دوست ندارید پاسخ دهید. مثلآ از شما بپرسند که از کدام کشور هستید؟ اینجا چه میکنید؟ و مهمتر از همه اینکه زبان هندی را در کجا یاد گرفته اید؟... اگر میلی به پاسخ دادن ندارید مهم نیست میتوانید از آنها صمیمانه تقاضا کنید که حوصله پاسخ دادن به پرسش هایشان را ندارید و از نزد آنها بروید...