هند از دید یک گردشگر / دانشجو (بخش چهارم)
بخش چهارم: آلودگی صوتی و گرمی هوا
بارها برایم اتفاق افتاده که صدای موتری را از عقب شنیده و به فکر اینکه موتر بزرگی باشد، خودم را از سر راهش کنار کشیده ام اما، موتر سایکلی بیش نبوده است که مرا به وحشت انداخته است. آلودگی صوتی به حدی بیش است که برای بسیاری ها غیر قابل باور بوده میتواند. من که دانشجو بودم و زندگی کردن در هوتل ها و در مرکز شهر برایم مناسب نبود و مجبور بودم کمی دورتر از شهر در اماکن مسکونی زندگی کنم. زندگی کردن در همسایگی هندی ها برایمان خیلی گران قیمت میشد. اجازه دهید ابتدا از همسایگی با مسلمانهای هندی بگویم. یکسال تمام (سال دوم تحصیل) در محلی زندگی داشتیم که بیشترین شان مسلمان بودند و در دور و نزدیک ما سه، چهار مسجد هم موجود بود. با آنکه آواز آذان را خیلی دوست دارم اما، در این کشور تصویر دیگری از آذان به نمایش گذاشته میشود. آوازی که از بلندگوهای مساجد به نام آذان به صدا در میآید به مراتب خشن تر از آن است که فکرش کنید. با آنکه هند علمای بزرگی دارد اما نمیدانم چرا در این عرصه هیچ کاری صورت نگرفته است؟! ممکن است مئذن بعضی از مساجد آواز شیرین و دل انگیز داشته باشد اما چیزیراکه من میگویم در بیشتر از هفتاد، هشتاد در صد از مساجد هندوستان جریان دارد.
آه! شب های زیادی اتفاق افتاده است که از بیگاه تا پگاه بلندگوهای مندر (عبادتگاه هندو ها) من و دوستانم را از تمام کار و بار ما مانده است و نه خوابی داشتیم و نه روزگاری. بدترین وقتش زمانی بود که روزهای مذهبی هندوها با روزهای امتحان ما در دانشگاه در یک ردیف قرار میگرفت، آنگاه که خواب ما از بیم امتحان حرام شده بود، از سوی هم از دست (پَندِد) ها نمیتوانستیم درس بخوانیم؛ نه تنها خواب بل، دل ما از زندگی سیاه می شد. این بلندگوها که به زبان محلی (مَراتی) زمزمه میکردند و صدایش آنچنان خشن به گوش میرسید که روز را بالای ما تاریک و شب را تاریکتر میساخت. بد تر از همه اینکه این آوازخوانی ها و زمزمه ها فقط برای یک شب نبود، شب ها و روزها (حتی برای یک هفته) ادامه پیدا میکرد. (دوستانیکه در هندوستان زندگی کرده اند از دل من میآیند).
چیز دیگری که درهندوستان با آن دست و پنجه نرم میکردم گرمی حرارتی بود که نزدیک شش ماه دوام داشت. جنوری و فبروری بهترین زمان برای سیاحت در سراسر هندوستان میباشد در ماه مارچ بعضی از مناطق بسوی گرم شدن میرود و در بعضی جاها مارچ هم هوای خوب و دوست داشتنی دارد. در بیشتر از مناطق هند ماه اپریل آغاز گرمی ها می باشد که در ماه می و جون به اوج خود رسیده که در بعضی مناطق (جای که من زندگی میکردم) به (48) در جه سانتی گراد میرسد.
فصل (برسات) همان فصلی است که در آن باران های موسمی جریان پیدامیکند و این فصل از ماه جون شروع شده تا اواخر ماه آگست و بعضآ سپتمبر ادامه پیدا میکند و این فصل زیبایی های هندوستان است که طبیعت اش دوست داشتنی و دل انگیز میشود. اما این زیبایی فقط برای سه یا چهار ماه است و بعد از آن نه بارانی میبارد و نه هم گیاهی میروید.
آسمان هند همیشه ابری بوده و بسیار کم اتفاق میافتد که شما آفتاب را بطور مستقیم ببینید؛ اما حرارت و گرمی اش را در هرجا میتوان حس کرد. برای بسیاری ازدوستان اتفاق افتاده بود که دستانشان از شدت حرارت پوست عوض کند و در جریان پوست دادن – که نزدیک یک هفته طول میکشید – خیلی خارش میکرد و داکتر ها هم دوای موثری برای علاج نمیدادند....